عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِیلَ عَلَّامَةٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَیَّامِ الْجَاهِلِیَّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِیَّةِ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ ص ذَاکَ عِلْمٌ لَا یَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا یَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ ص إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل[1]
روزی عده ای در مجلسی، مردی را حلقه کرده و از او پیرامون موضوعات مورد نظر خویش سئوال می کردند. پیامبر گرامی اسلام«ص» وارد جمع آنها شده و راجع به شخص مذکور پرسیدند. در جواب ایشان گفتند: این شخص علامه است. پیامبر«ص» با شنیدن پاسخ آنان، دوباره راجع به دانش وی سوال کردند. اصحاب دانش فرد مذکور را در حوزه های نسب شناسی، تاریخ و ادبیات، بر شمردند. حضرت فرمودند: دانش های این مرد آگاهی هایی هستند که کسی از ندانستن آن ضرر نمی بیند و کسی هم که آنرا می داند برایش سودی ندارد و ادامه دادند که علم حقیقی سه چیز است: علم به اعتقادات، احکام و اخلاق. به غیر از این سه، تمام دانستی های بشر از فضایل به شمار می رود نه علوم.
تأمل
آنچه از فرمایش پیامبر اکرم«ص» بر می آید انحصار علوم در سه حوزة اعتقادات، احکام و اخلاق است. با نظر داشت این امر ممکن است این پرسش به ذهن برسد که چرا نگاه پیامبر«ص» به علم و دانش نگاه کاملاً یکسویه و متمایل به امور اخروی انسان می باشد؟! و اصولاً دانسته های امروزی بشر به خصوص در امور حسی و تجربی چرا در نگاه پیامبر«ص» نادیده انگارده شده است؟!
در پاسخ به پرسش های فوق می توان اذعان نمود که معمولا آنچه انسان امروزی از علم و دانش برداشت می نماید همان Science است که با Knowledge تفاوت دارد. دانش بشری با این نگاه امر کاملاً حسی و قابل تجربه است به همین خاطر نیز، بسیاری از بحث های پیچیده در حوزة علوم انسانی به خاطر انتزاعی بودن شان، علم به حساب نمی آیند. برخلاف این این دیدگاه، در نگاه درون دینی ما علم نوری است که از سوی خداوند در قلب انسان های برگزیده تابیده می شود. «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء»
با عنایت به مطلب فوق و در جواب پرسش های مطرح شده باید گفت اصولاً انسان موجودی دو بعدی است و هدف از آفرینش او نیز دستیابی به کمال و سعادت واقعی می باشد؛ بنابراین ابزارهایی که او را در این مسیر می تواند یاری دهد، باید طوری باشد که هم امور دنیایی و هم امور اخروی او را تحت پوشش قرار دهد. در همین راستا، مهمترین ابزار، علمی است که انسان می تواند از آن برای نیل به سعادت واقعی خود بهره گیرد.
اگر موشکافانه به موضوع نگرسته شود، علم به حوزه های سه گانه ای که در کلام پیامبر اسلام«ص» متبلور شده است، به همراه سایر تلاش هایی که از آن به فضیلت یاد شده است، می تواند اهداف مادی و معنوی انسان را تأمین نماید به عبارت دیگر با توجه به اینکه نیاز های انسان به دو دستة اصلی و فرعی قابل تقسیم اند، و از طرفی آنچه به عنوان نیاز اصلی انسان مطرح است پاسخ به این پرسش اساسی است که: انسان از کجا آمده؟ برای چه آمده؟ و فرجام او چه خواهد شد؟!؛ بنابراین پاسخ به نیاز های اصلی راه را برای تأمین نیاز های فرعی نیز هموار خواهد نمود به این ترتیب که دانستن اعتقادات (توحید، نبوت، امامت، معاد) ضمن تبیین نحوة رابطه انسان با خدا و انسان با انسان، به نیازمندی های ابعاد مادی و معنوی و هم چنین ابعاد فردی و اجتماعی پاسخ می گوید. در کنار این علم دوعلم احکام و اخلاق چارچوبه ها و حدود رفتار های انسان در رابطه با خدا و هم نوع خود، مشخص می کند تا هرسه فلسفة زیست انسان در این دنیا را توضیح دهند. البته طبیعی است که سازوکارهائی دیگری نیز وجود دارد که همرا با گذر زمان و تنوع خواسته ها و بالطبع تلاش مؤثر انسان در رسیدن به آن؛ و بصورت کاملاً متمایز از هم در برقراری ارتباطات انسانی (فردی یا اجتماعی)، نقش می آفرینند که داشتن ای ابزار ها هیچ گونه برتری را به اثبات نمی رساند بلکه صرفاً نوعی وسیله برای رسیدن به هدف تلقی می شوند.
اگر بصورت اجمال نتیجة بحث را جمع بندی نمائیم به این نتیجه می رسیم که منظور پیامبر«ص» از علم، علومی است که در شناخت اهداف به انسان کمک می نمایند اما علوم تجربه به عنوان وسیله ای در اختیار این علوم قرار می گیرند.
[i]- الکافی ج : 1 ص : 32
منبع:طلوع فجر